جای پای کفش های قدیمی

کفش هایت را بتکان. دنیا فرشی بیش نیست.

جای پای کفش های قدیمی

کفش هایت را بتکان. دنیا فرشی بیش نیست.

جای پای کفش های قدیمی


شعر سپیدی تقدیم به رهبر ۱۳ ساله

داستان از اینجایی شروع شد که:

سربند قرمزت

صدام را وحشی کرد

و تو اسباب بازی هایت را بزرگ کردی

تا ،
عقده ی بچگی صدام را
پر کند

ثبت احوال را باید بست وقتی

۱۳ساله ات نامید

و تورا میان چرخ های تانک

۴۰ ساله ات کردند

شاید نام فامیلی هم تاثیر داشت.

ریحانه رهبرآیدی اینستاگرام (همراه با شعر های به روز حقیر)
tasnim.r

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

سلام دوستان


این چن روز جایی رفته بودم تا جواب همه سوالامو بگیرم


یه جایی تو یه مسجد


نشد نظریات شما عزیزانو بخونم. و نمیتونم سریع بخونم چون میخوام فک کنم رو تک تک حرفاتون.


اما حالا که برگشتم یچیزیو میخوام بگم بتون که شاید اگر فردا بشه نظرم دربارش برگرده


رفته بودم اعتکاف اما نه مثل همه .همه رفته بودن برا بالا بردن معنویت و متحول شدنو اینا. من مثل مات و مبهوتا بودم. فقط نگاه میکردم.. رفته بودم گناهی که کرده بودمو خدا ببخشه. قبطه میخوردم. اینقدر دخترایی بودن که قسم میخورم یه گناهم نداشتن. یه فضای خاصی بود. عذاب میکشیدی بین اون جمع. بودنه تو انگار تو اون جمع برات عذاب بود. دلت می خواست قایم بشی. روز اول گذشت همه تو عبادتگاه نماز شب میخوندن نمازایه دیگه دعا گریه. من میگفتم شاید فردا ادم بشم از فردا شروع کنم


بگم اینو که همه تو زندگیشون بالا پایین دارن. بالا پایین معنوی. منم یه زمانی خیلی مذهبی بودم هنوزم هستم منتهی باخودم یکم درگیرم


خلاصه من همینجوری با خودم درگیر بودم که عشق به امامامون خدا و این موارد داشته باشم که چی اینا همش یه حسو احساسه گذراو حالت جو گیری داره. ینی حالتی که صدامو تو خودم خفه میکردم. و به فکر خودم که توبه کردم. روز سوم و روز اخر که شد. صبح یه خبر وحشتناکی شنیدم. موقعی که فک میکردم توبه کردم و تصمیم جدیدی گرفتم و متحول شدم  یه خبری شنیدم. که یه نفر نزدیک و مهم تو زندگیم خواب دیده بود و متوجه گناه و درون من شده بود. و یه خبر بد و وحشتناکه دیگه شنیدم درین مورد. زندگیم خراب شد رو سرم. یک ان حس کردم زندگی برام تموم شده. دلم راضی نمیشد که چرا خدا بام اینکارو کرد منکه توبه کرده بودم. حدود پنج ساعت گریه و زار میزدم. تموم وجودم داشت منفجر میشد. یاد تموم لحظه های سختم افتادم. تا اینکه با درم و دوستم صحبت کردم. پدرم میگفتن. توبه این نیست که تو فک کردی انجام دادی. توبه یعنی عرق ریختن دوباره متولد شدن. عرق ریختنی که من با پنج ساعت گریه کردم. حالا حس سبکی دارم. هنوزم دلم با خدا صاف نیست اما حسم میگه خدا خیرمو میخواست میخواست توبه واقعی کنم. اما هنوز درک نمیکنم که رو اصل مشکلم مگه چه تاثیری داشت که باید اینطور میشد

  • ریحانه رهبر

سلام بر دوستان عزیز


طاعات و عباداتتون قبول باشه انشا ءالله


بحث قبل پیرامون امید بود


و همه قریب به اتفاق با این قضیه موافق بودن


اما واقعا من خودم تو یک مسله مشکل و دوگانگی شدید پیدا کردم


اسم امام زمان رو که میارند


برامون تداعی میشه که باید فقط دعا کرد براشون و نمیدونم شماهم به این قضیه امید دارید که جز ساران امام بشید؟



راستش من خودم با دلم حساب کتاب کردم


افراد زیادی هستند که پاک و بی گناه تر و صاف و زلال و دغدغه ی خدارو بیشتر دارند


خیلی هستن این افراد اما یاران خاص امام 313 نفر هستند


این با عقلم جور در نمیاد که منی که هیچ جوره بدرد یار بودن نمیخورم چطور امید به این قضیه داشته باشم


اصن خیلی ها هستن که بیشتر از من دغدغه ی این قضیه رو دارند


اما من به پای هیچ کدوم نمیرسم


پس اخه چطوری ؟ چطوری باید امید داشته باشم به این قضیه

اصن امید داشته باشم که چی بشه وقتی توانایی خاصشو ندارم


یروزمون پر از گناهه یروزمون خوب میشیم


یروز از خدا غافلو

یروز عاشقیم

خودم رو میگم

کلافم ازینکه گناه کنم و نتونمم مانعش بشم


یادمه یکجا که رفته بودم میگفتن که در اخر زمان نگه داشتن ایمان مثل یه گلوله آتیشه که تو دستت بخوای نگهش داری

بعد اوشون گفتن که یعنی برای نگه داشتنش باید کمی اتیشو بندازی بالا و دوباره بگیریش بندازی بالا بگیریش...


این ینی همون که یک روزمون پر گناهه یک روزمون بی گناه؟

برام قابل درک نیست که یک آتیش رو چجور بشه تو دست گرفت


دوست دارم جواب سوالام رو شما بدید


اینکه اصلن گناه نکنیم که چی بشه؟

یار امامون بشیم که چی بشه؟

چجوری اخه امید داشته باشیم با این همه گناه و ناتوانی که یار امامون باشیم؟



  • ریحانه رهبر

سلام دوستان عزیز


تصمیم گرفتم برای اینکه به هدفم برسم و وارد حاشیه نشم

فقط نظر در باره ی ایا موافقید با این حرفها یا مخالفید و بحث کنیم باشه نه درمورد چیز های حاشیه ای


و مورد دیگه اینکه


امروز میخوام ربط حرفام از امید تا ایمان رو بگم


امید


یکم شاید فکر کنید خب ماها هدفمون تنها زندگی کردنو خوش گذروندن نیس که بخاطر اون فقط امید رو تو خودمون تقویت کنیم


اما زندگی تو دنیا جاییه که زندگیه آخرتت رو میسازه


امید تورو میرسونه به جایی که فکرشم نمیکنی


یه مثال ساده میزنم


میگند که


در روز قیامت یک نفر به سمت جهنم میرفته

یک آن بر میگرده و به عقب سرش و به خدا به حالت اینکه شاید یه چیزی پیش بیاد که من نرم جهنم

ینی همون امید

خدا بهش مییگه من تورو بخشیدم برو به بهشت!


امید چیزیه که تورو نه تنها به زندگی امروزت و مادیت امید وار میکنه بلکه امید به بخشیدنت به اینکه یار امام زمانت بشی به اینکه با امید آدم شاد و سرحال و با رضایتی بشی که بتونی به جامعت به امامت خدمت کنی ، تورو تبدیل میکنه


ما هممون میخوایم راه میانبر رو بریم

میخوایم بدون سختی و ریاضت به اون کمالات برسیم

میگیم منکه گناهکارم ! همین دوسه تا کار خوب رو انجام میدم1 من پر از گناهم حالم از خودم بهم میخوره! منکه گناه کارم ، خدا باهام کاری نداره امام باهام کاری نداره! این میشه زمینه ی جدایی تو از خدا و امام


علاوه برر اون تو با امیدت از خدا دور نمیشی چون خیلیامون توزندگیمون که به مشکل بر میخوریم میگیم خدا مارو دوست نداره ما یه استثنائیم. خدا میخواد مارو عذاب بده . خدا بی عدالتی میکنه وووووووووو...


ولی امید داشته باش به صفات خدا

اونوقته که پشت هر چیزیو میگی حکمته

میگی خدا که بده منو نمیخواد

پس چرا نمازمو قطع کنم؟ چرا واجباتمو انجام ندم؟ اون که بامن دشمنی نکرده



خلاصه این امیده که تورو به مقام رضا میرسونه


اینقدر ادعا نکنیم ما سرباز حسینیم ما اماممون رو دوست داریم ما فلان بهمان


همین خود تو چیزی بشه همرو زیر سوال میبری . از خدا فاصله میگیری. با همون امام حسین قهر میکنی


امام نیازی به سلام منو تو ندارن نیازی به کارای ظاهریمون ندارن. تو ارادت داشته باش ولی اول تو قلبت به ثبات برسونش

اونم با توکل

بعد ادعا کنیم که ما هروز بفکرشونیم ما هرلحظه به یادشونیم. این ادعای سنگینیه

تو بیا و با امید به ایمان و مقام رضا برس که کوه نتونه تکونت بده . خودشون بت هرروز صبح سلام میکنن. 


خلاصش کنم یکم با خودمون رو راست بشیم. یکم از بالا به خودمون نگاه کنیم تا دلیل کارا و اشتباهاتمون رو بفهمیم وراه درست شدنشو پیدا کنیم


در پناه حق

  • ریحانه رهبر

سلام دوستان


طاعات و عباداتتون قبول باشه


تو این مدت داشتم فکر می کردم که از کجا شروع کنم

از کدوم دغدغه صحبت کنم


مشکلاتمون زیاد شده

کم صبریامون زیاد شده

بی ایمانیامون زیاد شده

دغدغه هامون خیلی افراطی شده

خیلی غم و غصه هامون زیاد شده

خیلی شکایت می کنیم از زندگی


اما چرا؟

چرا این همه مشکلات شدید شده؟

چرا افسردگی زیاد شده؟

چرا خودکشی زیاد شده؟


اصل مشکلات همیشه بوده و هست وخواهد بود

هیچ وقت مشکلات از زندگی کنار نمی ره

اساس مشکلات خوبه

اره خوبه

این مشکلاته که تورو بزرگ می کنه، این مشکلاته که فکر تورو بزرگ میکنه ، این مشکلاته که صبر تحمل و چاره اندیشیتو بزرگ میکنه

اما چرا همه تو مشکلاتشون به این ویژگی ها نرسیدند؟

چرا همه از هر لحاظ بزرگ نشدند؟


اینجاست که فقط یک ویژگی تورو از تموم این حرفا متمایز میکنه

اون ویژگیه که تو با داشتنش حتی با وجود مشکلات میتونی بهترین باشی


و اون امید هست!


تو میتونی با امید از هرچیزی بدبختی بسازی یا یک پله برای موفقیت

میتونی هرچیزیو بهترین ببینی یا بدترین

میتونی مشکلاتتو باش حل کنی یا توش حل بشی


اما رسیدن به این امید آسون نیست وگرنه تموم مردم بهش می رسیدند و همه بهترین بودند


اینقدر تو مشکلات خودمونو حل می کنیم که فکر نمی کنیم که چه  چیزی میتونه مارو از باطلاق بیرون بیاره

تا بگی امید داشته باش میخنده و میگه برو بابا مسخره میکنی؟


اره مسخرت میکنم چون اراده نداری چون نمیتونی رو نفست سلطه داشته باشی که حالاتت رو کنترل کنی


توووو اگررر به نفسستتت غلبه داشته باشی میتونیییی هر خلق و اخلاقیو تو خودت بوجود بیاری یا حذفش کنی

میتونی خودتو بالایه مشکلات فرض کنی یا توی لجن زار مشکلات ببینی

الان توی ماه رمضان هسیم هرگناهی که انجام میدی از نفسته پس ازین ماه شروع کن بش غلبه کنی


هیچ کدوم ازین کارا آسون نیست


نه امید داشتن و نه غلبه روی نفس


تو اگر غلبه رو نفستم پیدا کنی باز نمیتونی کاملا به آدم امید واری تبدیل بشی


پس باید چیکار کرد؟


هر صفت خوبی تو این دنیا یه سرچشمه داره

هرضفتی از یک جا و یک شخصی بوجود میاد


ما عاشق کسی میشیم که بیشتر صفات و اخلاق خوب رو داره

هیچ وقت ما عاشق ظالم ترین افراد نمی شیم


 تنها کسی که بیشترین عاشق رو داره خداست

و خدا بیشترین صفات خوب رو داره


پس نخند به این حرفی که بت می زنند و میگند به خدا توکل کن


 اگر به خدا توکل نکنی به کی توکل می خوای بکنی؟

به کی امید وار باشی؟

کی میتونه کامل تر از اون باشه؟


پس حالا میتونی چشماتو ببندی و بگی

هر چیزی که پیش اومده میاد و خواهد اومد در باطنش بد نیست

چون خدا هیچ وقت بدخواهت نیست واون کامل ترینه افراده

هرچیزی حکمتی داره که تو نمیفهمی


و این یعنی مقام رضا

این مقام رضاست که تورو به امید می رسونه


این مقام رضاست که امام حسین رو امام حسین کرد

یه نگاه به خودت بنداز و حسینی شو

و اینقدر ظاهر بین نباش

چشماتو ببند و بگو


توکلت علی الله


نماز روزتون قبول



  • ریحانه رهبر

سلام دوستان گرامی


روزای بدهرچی که بود یکم گذشت


روزای بدتر شاید تو راهه


و روزایه خوبتر شاید رو به انقراض


این حرف رو میزد


در حالی که عینکش خورد شده بود تو چشماش


عینک امید

توکل



دوستان با رویکرد جدید اومدم

این وبلاگ مال من نیست دیگه متعلق به تک تکمونه


چون هدف هامون یکی میشه البته  به مرور زمان

امروز عصر آده باش هست

امروز دوره ی جهاد ماست

امروز دعوت میکنم

از همه ی عزیزانی که پست رو میخونن با یک یا علی آمادگیشونو برای گام اول بردارند


یاعلی

  • ریحانه رهبر

سلام خدمت همه ی دوستان عزیز

تاخیرم رو در این مدت واقعا عذر میخوام

و ببخشید اگر جواب پیام ها و لطف هاتون رو ندادم

انشا ء الله از تابستان این وبلاگ دوباره شروع به کار میکنه

اما با موضوع و هدف جدیدی که انشاءالله مورد قبول باشه

مارو از نقد و پیشنهادتون محروم نکنید

در پناه حق

  • ریحانه رهبر

قدیمیه اما خب:


اتاقم بهم ریخته است

مادر فریاد میزند

و برادر را از زیر آوار بیرون می کشد


چندساعت بعد

مادر هنوز برنگشته است

تنها چادر مشکی با گل های تیرخورده

برگشت

ودر آن سوی زمین

نقاشی روی چارد مادر

جایزه ی نوبل میگیرد


اگر گزینه های روی میزتان غزس

ماهم حماسه ی حسینی

می آوریم

اینجا سرزمین علی اضغر هاست

کم کم آب را هم قطع میکنند

السلام علیک یا ابا عبدالله


  • ریحانه رهبر
امروز احساس میکنم
بیشتر از قبل باید ایمانم را قوی کنم

دنیا با اینکه جتی مسخره است
ولی..
با دنیا ایمانم پله پله قوی شد
یادم می آید بار اول که تورا لمس کردم
بچه بودم
عروسکم ازماشین بیرون افتاد
و من به بهانه ی اینکه از تو بهترش را میگیرم
بغضم را فرو دادم
بار دوم
وقتی دلم شکست
تنها نگاهم به تو بود
و امروز
بعد از دل شکستن های متوالی
احساس میکنم باید ایمانی قوی تر داشته باشم
تا همه چیز را فراموش کنم وباز بگویم
روز های خوب هم می آید
خدا در همسایگیم است


پ.ن: تنها یک دردو دل ساده با خدا بود
خواستم شمارو هم سهیم کنم
  • ریحانه رهبر
دوست دارم
در فضای خودم غرق شوم
بدور از همه ی قیل و قال هایش

دوست دارم
دنیایم فقط خودم باشد
و خدایم

وقتی تورا دارم
بنده هایت برایم همه بی مزه اند

هم رنگ جماعتت نمیشوم
سالهاست همه شان
رنگ فراموشی زنده اند

از کجا آمده اند
به کجا می روند
تو خداییو
همه بنده ات
و تو همه کارهایشان را میبینی
  • ریحانه رهبر

"وقتی دنیا بازیچه شد"

این همان تیتریست

که سالها

جای عروسک بازی

خاله بازی هایمان را

گرفت

نرخ بازی عوض شده است

یکی اون گوشه ی دنیا

داره ظلم میکنه

یکیم این طرف داره آفتاب میگیره


یکی اون سر جاده داره جون میده

یکی این طرف

تو ماشینش آواز میخونه


یکی قصه ی لیلی مجنون میخونه

اون یکی یه دل داره

دنبال صد دلبره


یکی داره جون میده

زیر حرفا یه بقیه

اونیکی میگه دیدی؟

چه میخنده با بقیه

ماشالا حیاهم نداره


اره عزیزم

دنیایه ما فعلا تو بازیه


فقط کاش یه ثانیه

جای این قضاوتا

خودمونو جاشون بذاریم




پینوشت: این دوتا نوشته رو بداهه بود. برای آروم کردن دلم

لطفا بدور از اصول فنی بش نگاه کنین

  • ریحانه رهبر