جای پای کفش های قدیمی

کفش هایت را بتکان. دنیا فرشی بیش نیست.

جای پای کفش های قدیمی

کفش هایت را بتکان. دنیا فرشی بیش نیست.

جای پای کفش های قدیمی


شعر سپیدی تقدیم به رهبر ۱۳ ساله

داستان از اینجایی شروع شد که:

سربند قرمزت

صدام را وحشی کرد

و تو اسباب بازی هایت را بزرگ کردی

تا ،
عقده ی بچگی صدام را
پر کند

ثبت احوال را باید بست وقتی

۱۳ساله ات نامید

و تورا میان چرخ های تانک

۴۰ ساله ات کردند

شاید نام فامیلی هم تاثیر داشت.

ریحانه رهبرآیدی اینستاگرام (همراه با شعر های به روز حقیر)
tasnim.r

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

سوالات مهم

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ

سلام دوستان عزیز


طاعاتتون قبول باشه ان شاءالله



راستش نظرات رو که میخوندم یه سوال بزرگ برام پیش اومد


برام قابل درک نیس. امامی که نداریمش تو جمع و از ولایت ظاهریش محرومیم و مثل بقیه اماامان نیستنشون چرا باید ما دغدغه داشته باشیم که یارشون بشیم؟ چرا بخوایم یار کسی باشیم برای کسی بجنگیم که ما از بودنش محرومیم. مارو از لطف به این بزرگی محروم کردن. چه بسا خیلیامونم از ولایت معنویشونم محرومیم. مثل همین محبت و علاقه بهشون. محبت و علاقه رو به هرکس که بخوان میدن. اما...


آدم دوست داره برای کسی تلاش کنه خودسازی کنه آماده بشه که دوستش داشته باشه . وقتی تو زندگیم بهم ثابت نشده که دوستم داره چرا باید برای کسی تلاش کنم که کاری نکرده حتی محبتشو بهم نشونن بده؟


درمورد پست قبل خیلیا از امید گفتن. امید وقتیه که به مفهوم اون قضیه رسیده باشی  و هر اتفاقیم بیفته تو به اون قضیه اعتمادو اطمینان داری. امید وقتی درست میشه که نسبت به چیزی یا شخصی اطمینان داشته باشی. نمیشه به یک نفر همینطوری گفت امید داشته باش. باید اون رو به یقین در مورد اون قضیه برسونیم تا امید پیدا کنه



یه حرفی دوستم میزد: میگفت توی ماه رمضون  دست شیطونه بسته ست. فقط آدم میمونه و نفسش. وقتی توی این ماه همیشه حس کنی دور تری از خدا و حس کنی خیلی کشش معنویات نداری. کشش بندگی نداری. خیلی حال قرآن خوندن نداری. و.... تازه میفهمی اون دوست داشتن ها، کار تو نبوده... کار خودت نبوده... کار شیطون لعنتی بوده... که یه جورایی کمکمت میکرده تا یه چیز بدتر به دست بیاره! خود بینی!!!!!


برام جالب بود. ولی حس من یکم متفاوت تره. انگار در روح رو بسته باشن و خفه شده باشه. انگار نمیدونم زیر اب رفتید تالا و حس سکوت و هیچ کس نبودن رو زیر آب حس کردید؟ الان دقیقن همونطورم. میگند شب قدر. ولی نمیفهمم ینی چی؟ جالبه برام که خدا مگه نمیگه گناهاتونو حتی وقتی نماز باتوجه بخونید توبه کنیدو به هزار بهانه ی دیگه میبخشه.اونوقت شب قدر بریم کلی بیدار بمونیم گریه کنیم قسم بدیم همرو که گناهمون رو ببخشن؟ گناهایی که با هزار تا کار دیگم بخشیده میشن؟ پس چرا شب قدر رو میگن بریدو خیلی مهمه ؟ خدا مگه همینطوریم اگر مخلصانه ازش بخوایم چیزیو بهمون نمیده؟  اصن پاشم برای دوسه تا خواسته برم ضجه بزنم قسم بدم قرانو ائمه رو که بهم این چیزو بدین واقعا زشت نیست؟


نظر شما واقعا چیه؟


  • ریحانه رهبر

نظرات  (۱۸)

  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • امشب، شب‏ قدر است و قدر یک حد روحى است. زمان ندارد، که تقدیر حق در زمان و مکان نیست.

    شب‏ قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله‌‏اى از معرفت ماست. و درک شب‏ قدر هم، به همین معناست.

    شب قدر براى این است که ما فرصتى براى جمع بندى از خود و کارهاى خود داشته باشیم. محاسبه و حسابرسى داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟!

    بگذار «یا لَیْتَنى کُنْتُ تُراباً»[1] را همین امروز بگوییم، نه روزى که دیگر حاصلى نداریم.

    یک دانه گندم را وقتى به دل خاک مى‌‏دهند، هفتاد برابر برمى‌‏گرداند.

    پس حاصل من کو؟ شکوفه‏‌هاى من کو؟ جز کینه‌‏هاى متراکم، جز نفرت‏‌ها، جز حسادت‏‌ها و جز توقع‏‌ها چیزى در دل من سبز نشده است.

    در سوره عادیات آمده است: قسم به حرکت که انسان راکد و ناسپاس است؛ «إِنَّ الْانْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ»[2]، بى‌‏فایده است و راه نیفتاده. انسان جز براى ربّش براى همه چیز مى‌‏دود.

    «قُتِلَ الْانْسانُ ما أَکْفَرَه»[3]؛ مرده باد این انسان که چه ناسپاس است! در حالى که همه هستى به او ختم شده و پیوند خورده است. او ثمره و میوه همه هستى است.

    در سوره یوسف آمده است: «کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْاحادِیث».[4] اجتباء؛ یعنى دست چین کردن. میوه‏‌ها را جمع آورى کردن. حال چه وقت میوه را مى‌‏چینند؟ چه وقت میوه، مُجتبى‏ مى‌‏شود؟ وقتى که بالغ شد. بعد از بلوغ، تأویل احادیث را به او یاد مى‌‏دهند؛ «یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْاحادِیثِ».

    تأویل احادیث تنها به معناى علم تعبیر خواب نیست. تأویل احادیث؛ یعنى اینکه تو بتوانى حوادث تازه را به اصول ثابت و مشخصى که در دست مى‌‏باشد، برگردانى. و این سیر بعد از بلوغ است. وقتى است که در تو اجتباء آمد.

    همه هستى به تو منتهى شده تا تو به بلوغ برسى، حال تو خودت را براى چه کسى خرج مى‌‏کنى؟ زیر دندان چه کسى مى‌‏روى؟ در چراگاه سبز عمر تو چه کسى خیمه مى‌‏زند و از این لحظه‏‌هاى عمر تو چه کسى بهره‌‏بردارى مى‌‏کند؟

    در دعاى مکارم الاخلاق آمده است: «انْ کانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّیْطانِ فَأقْبِضْنى الَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ الَىَّ أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَىَّ»[5]؛ خدایا! اگر عمر من مرتع و چراگاه شیطان شده و در عمر من، او پروار مى‌‏شود، قبل از اینکه غضب تو مرا در هم پیچد و مَقْت تو بر من استوار و محکم شود، مرا ببر.

     



    ( 1) نباء، 40.

    ( 2)- عادیات، 6.

    ( 3)- عبس، 17.

    ( 4)- یوسف، 6.

    ( 5) صحیفه سجادیه، دعاى بیستم.

    پاسخ:
    سلام


    منظورتون رو متوجه نمیشم
  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شبى است که تیغ ابن ملجم به هر عنوانى که بلند شده؛ چه به عنوان مذهب، چه به عنوان نفهمى و اینکه على را کافر دانسته و عشق و کابین زنى باعث این کار شده، ولى این حقیقت را نباید از خودمان دور ببینم که فردى با آن زمینه‏‌هاى فکرى و اعتقادى، با آن انگیزه‏‌هاى خارجى، وسوسه‏‌ها و تحریک‌‏ها، با اینکه از یاران على(ع) بوده و در رکاب او با معاویه جنگیده است، سر على (ع) را مى‌‏شکافد و خوشحال هم هست.

    خیلى حرف است! به خدا قسم دل‏هامان باید بلرزد که آدمى على (ع) را، عشق خدا در زمین را؛ آن عظمتى که جز به ذلت در برابر حق به خاک نیفتاده، آن سرى که جز براى حق سجده نکرده، ببیند که فرق او شکافته شود؟! و وقتى هم که زینب (س) گریه مى‌‏کند و دعا، که ان شاء اللَّه پدرم خوب شود، با خوشحالى بگوید: چه مى‏‌گویى؟! من آن قدر سمّ به این شمشیر خورانده‌‏ام که ...

    خدایا! به حق خودت قسم که اگر ما را به خودمان واگذار کنى، از هیچ چیز دور نیستیم:

    «الهِى لا تَکِلْنِى الى‏ نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً»[1]؛ اگر یک آن و یک لحظه به خودمان واگذار شویم، از دست رفته‌‏ایم.

    «وَ لا تُخْرِجْنى مِنْ التَّقْصیرِ»[2]؛ از کلاس تقصیر و کوتاهى، خودمان را بیرون نبینیم.

    «وَ لا تَجْعَلْنِى مِنَ الْمُعارینَ».[3]

    این سه دعا به هم مرتبط است. کسى که به خودش واگذار شد، رفته رفته خودش را کم و کوتاه نمى‌‏بیند، پُر مى‌‏بیند. وقتى که خود را پر دید، آنچه را که بدست آورده، از او گرفته مى‌‏شود. دینش عاریه مى‌‏شود؛ چون شیطان در او نفوذ کرده است.

     


    [1] کافى، ج 2، ص 524، ح 10.

    [2] همان، ج 2، ص 72، باب الاعتراف بالتقصیر، ح 4.

    [3] همان.

    پاسخ:
    چقدر جالب و تکان دهنده بود

    شاید هیچ وقت متوجه این قضیه نبودم.

    نمیدونم واقعا گیج شدم که از تمام چیز ها و جواب هایی که درباره حالم بدست اوردم کدومش مربوط به منه
  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • منَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلًا.[1]

    أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمینَ اللَّهِ فى أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى‏ عِبادِهِ. مَوْلاىَ! فَضْلُکَ لایَخْفى‏ وَ نُورُکَ لا یُطْفى‏ ..

    ان شاء اللَّه که از برکت این شب‏‌ها محروم نشوید و بهره‌‏هاى وافرى را بدست آورید. بعضى از رفقا پیشنهاد مى‌‏کردند که مقدارى درباره حضرت امیر صحبت شود. یکى دیگر از رفقا پیشنهاد مى‌‏کرد که اصلًا صحبت نشود! مى‌‏گفتند که ما به این نتیجه رسیده‌‏ایم، اگر مدتى گفتگویى نشود، خیلى ضرر نکرده‏‌ا‌یم؛ چون حرف‏‌ها، همان حرف‌‏ها بوده و صحبت‏‌ها همان صحبت‏‌ها.

    حقیقت مطلب همین است که حرف یک چیز بوده، ولى در گوش ما نرفته است. از ما خواسته‌‏اند که مسدِّد باشیم و شکاف‏‌ها و منافذى را که شیاطین پیدا مى‌‏کنند، ببندیم و مسدود کنیم، امّا چقدر اقدام کرده‌‏ایم؟

    اکنون دو ثلث از ماه مبارک گذشته است. اواسط رمضان که در قم بودم، حساب مى‌‏کردم که نیمه ماه گذشته، ولى ما حتى نیمى از مشکلات را در ذهنمان، در توهّممان، در تخیّلمان، در قلبمان، در اقوال و افعالمان، اصلاح نکرده‌‏ایم.

    داستان ما، داستان کسى است که نه تنها این مشکلات را حل نکرده، بلکه با این مشکلات به بازى هم مشغول شده است؛ مانند حمام رفتن شب عید ما در کودکى، که در آن حمام‏‌هاى خزینه‌‏اى، به لهو و لعب، به شنا و کشتى مشغول بودیم. وقتى هم که بیرون مى‌‏آمدیم، هنوز آلوده بودیم و فقط چرک‏‌ها خیس خورده بود و در ما غرورى پیدا شده بود، که بله ما حمام رفته‏‌ایم!

    اگر به آن طهارت مشغول نمى‌‏شدیم، شاید یک روز به فکر مى‌‏افتادیم که کارى انجام دهیم.

    خلاصه عرض دیشب من این بود که دو نکته را مى‌‏خواستم از شما بگیرم:

    یکى‏ اینکه بین ما و هیچ یک از ذنوب، حائلى نیست؛ یعنى ما از اینکه امیر المؤمنین (ع) را تکه تکه کنیم و فرق او را بشکافیم، گلوى بچه‏‌هاى‏ حسین (ع) را گوش تا گوش بدریم؛ بین ما و این گناه و سایر گناهان هیچ حائلى نیست. همه فرعونیم، مصرهامان فرق مى‌‏کند.

    شاید این حرف براى خیلى‌‏ها سنگین باشد، ولى وقتى انسان گرفتار مى‌‏شود و گیر مى‌‏افتد و مى‌‏خواهد روى کسى را کم کند، حدود را زیر پا مى‌‏گذارد و کسى که حدّى را زیر پا گذاشت، بر خود ایمن نباشد که حدود دیگر را زیر پا نگذارد.

    دوم‏ اینکه اگر مى‏‌خواهیم دستگیره یا پناهى بگیریم، رحمت حق، فضل و عنایت او بهترین پناه است.

    حال این دستاویز رحمت حق به چه کسانى نزدیک است؟ اشاره کردم که آیه شریفه مى‏‌فرماید: «لا تُفْسِدُوا فِى الْارْضِ بَعْدَ اصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفَاً وَ طَمَعاً انَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ»[2]؛ که رحمت حق به محسنین نزدیک است.

    وقتى از بزرگان مى‌‏پرسیم که چه کنیم تا برسیم؟ چه مراحلى را باید طى کنیم؟ هر کس چیزى مى‌‏گوید: عبادت کن. واجبات را به جا بیاور. محرّمات را ترک کن. نماز شب بخوان. بیدار باش. سکوت کن و ... هر کس فتوایى مى‌‏دهد. نتیجه مجموع این مسائل این است که وقتى تمامى این تکالیف را هم انجام دادم، تازه مى‌‏شوم متّقى.

    با توجه به همین آیه، این نکته بدست مى‌‏آید که متقین حتى اگر یک‏ درجه هم بالاتر بروند و محسن شوند؛ یعنى صبر را هم ضمیمه تقوا کنند و به احسان راه پیدا کنند[3]، به رحمت حق وصالى پیدا نمى‌‏کنند، بلکه نزدیک مى‌‏شوند. پس وصال رحمت، شرایط بیشترى مى‌‏خواهد.

    امشب مى‌‏خواهم خوب ناامیدتان کنم تا معلوم شود که کجا امیدوار شوید. ما بدون استثنا از هیچ ذنبى ایمن نیستیم. اگر مشروب نمى‌‏خوریم، منوط به شرایط و فضایى است که در آن قرار گرفته‏‌ایم. اگر آن شرایط عوض شود و ابتلائات نزدیک گردند، انسان به آنچه ناشدنى و ناکردنى است، راه پیدا مى‌‏کند و به نقطه ضعفى که وجود داشته، کشش پیدا مى‌‏کند.

    ما اگر مُسلم باشیم، مؤمن و متقى باشیم؛ یعنى فاعل همه احکام و تارک همه محرمات و در نهایت محسن باشیم، با این همه، قرب به رحمت حق تحقق پیدا مى‌‏کند، نه وصال به رحمت؛ که وصال، اخبات‏ مى‌‏خواهد و مخبت از محسن بالاتر است.

    ادعاى امشب من، بر خلاف همه ادعاهایى که تا به حال شنیده‌‏اید که با طاعت، قرب حاصل مى‌‏شود، این است که نه طاعت و نه عصیان، بلکه‏ انکسار، مقرِّب است. و غرورِ طاعت‏ و غرورِ حالت‏، دور کننده و مُبَعِّد است.

    وصال رحمت، منوط به اخبات، به خشیت و به خضوع است.

    این ادعاى من است. خیال نکنیم اگر طاعتى کردیم و گامى برداشتیم و توجهى پیدا کردیم، واصل شده‌ایم و رسیده‌‏ایم. باید این وَهْم را از خود دور کنیم. چه بسا بعد از سال‏‌هاى سال فعالیت و زحمت، در جایى بنشینیم که همانجا آبگیر است و در جایى بایستیم که همانجا متزلزل است.

    انسان مى‌‏بیند به رغم آنچه فرموده‌‏اند چه بکن تا واصل شوى، حرکت‏‌هایى کرده و فعالیت‏‌هایى داشته و ریاضت‏‌هایى کشیده، ولى این نفسِ گرفتار را، بیشتر گرفتار کرده است. مى‌‏خواسته که بدوزد، اما به وضعیتى رسیده که خودِ دوختن و اصلاح کردن، مضرّ بوده است؛ درست مثل لباس بید خورده‌‏اى که هر چه بیشتر آن را بدوزى، پاره‏‌تر مى‌‏شود.

    پس چه کنیم؟ چون این مخبتین هستند که قرب حق به آنان واصل مى‌‏گردد.

    مباحثى در اینجا مطرح مى‌‏شود:

    حقیقت و معناى اخبات چیست؟

    ملاک و راه رسیدن به اخبات چیست؟

    زمینه‏‌هایى که این اخبات را در انسان شکل مى‌دهد، کدام است؟

    چه مراحلى دارد؟

    چه تجلیات و آثار و چه نتایجى دارد؟

    تمامى عرض امشب من همین است. این صحبت‏‌ها سزاوار گفتگو و مطالعه بیشترى است. خودتان با تأمل و توجه، راهى پیدا کنید تا زمینه‏‌اى‏ فراهم شود و توجهى بیاید. اگر براى حرکت خود دستاویزى مى‌‏خواهید، اگر مى‌‏خواهید به رحمت حق واصل شوید، مرکبى بگیرید که شما را در راه نگذارد و خود مبتلا نشود.

    آنچه از قرآن بدست مى‌‏آمد[4]، این بود که رحمت واسع حق، از کسانى که این مراحل را طى نکرده‏‌اند، محجوب است؛ یعنى هر چند این رحمت، واسعه است، امّا حتى اگر در قرب و نزدیکى آن هم باشند، به آن راه پیدا نمى‌‏کنند و واصل نخواهند شد.

    در دعاى حضرت سجاد (ع) در وداع ماه رمضان آمده است: «أَللَّهُمَّ اجُرْنا عَلى‏ ما أَصابَنا فیهِ مِنَ التَّفْریطِ»[5]؛ خدایا! تو حتى بر کوتاهى‌‏ها و زیاده‌‏رَوى‏‌هاى ما پاداش بده.

    با این توجه، جاى امیدى باقى مى‌‏ماند و ناامیدى منتفى مى‌‏شود و طمع شکل مى‌‏گیرد، مثل همان بیانى که در این آیه آمده: «وَ ادْعُوهُ خَوْفَاً وَ طَمَعاً انَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ».[6]

    حال چه وقت به تو پاداش خواهند داد؟

    اگر بچه شما هنگام شستن قورى، آن را بشکند و در جواب شما که مى‌‏پرسى: قورى کو؟ با قدرت جواب دهد که شکستم! و هنگامى که مى‌‏گویى چرا شکستى؟ مى‌‏گوید: خب، دیگر شکست! در این صورت او را رها نمى‌‏کنى و بر او سخت مى‌گیرى، ولى اگر ببینى که با شکستن قورى، همه وجود او شکسته است و نمى‌‏تواند سرش را بلند کند؛ یعنى تفریط کرده، ولى احساس شکستگى و شرمندگى مى‏‌کند، تو با او چه مى‌‏کنى؟

    تنبیه براى این است که او بشکند. تندى براى این است که بفهمد بدى کرده است، ولى وقتى که او خود شکسته است، حتى به او پاداش هم مى‌‏دهى و از او دل‌جویى هم مى‏‌کنى و به او مى‌‏گویى عیبى ندارد.

    ما با مکتبى روبرو هستیم که از تفریط، امید مزد و پاداش دارد و از طاعت‏‌هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم.

    با این تحلیل، خیلى از چیزها به هم مى‌‏خورد. خیلى از چیزهایى که بزرگان اخلاق در مسائل سلوک فرموده‏‌اند، به آن سفتى و زُمختى نیست.

    مسائل شکل جدیدى مى‌‏گیرد و وضعیت دیگرى مى‌‏طلبد؛ که از تو، نه طاعت و نه عصیان، که انکسار و شکستگى مى‌‏خرند. و خدا در دل‏‌هاى شکسته جاى دارد: «انَّ اللَّهَ عِنْدَ المُنْکَسِرةِ قُلُوبُهُم».[7] خدا آنها را در حضور خود دارد. پس باید این انکسار و استغاثه و به تعبیر دیگر، این اخبات تحقق پیدا کند.

     


    [1]  احزاب، 23.

    [2]  اعراف، 56.

    [3] « مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَانَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ». یوسف، 90.

    [4] « وَ رَحْمَتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْ‏ءٍ». اعراف، 156؛ « رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ رَحْمَةً». غافر، 7.

    [5]  صحیفه سجادیّه، دعاى چهل و پنجم.

    [6]  اعراف، 156.

    [7]  عدة الداعى، ابن فهد حلّى، ص 177؛ الدعوات، قطب الدین راوندى، ص 120، ح

    پاسخ:
    فرمایشاتتون الی بود

    هیچ وقت فکر نکرده بودم که اگر این هستم به خاطر جایی هست ککه دراونم نه بخاطر خودم

    خب این حرف واقعا دل ادم رو بدرد میاره

    ادم رو اذیت میکنه




    و شاید خیلی باید باخودم بیشتر کلنجار برم


    ممنونم از لطفتون واقعا کمک بزرگی کردید


  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • سلام
    اینا خیلی به شما کمک می کنه
    هر چند سنگینه اما اگر سعی کنید بفهمید بسیار موثره
    اینا صحبت های استاد فقید علی صفایی حائری است.
    اینم آدرس سایت شون http://www.einsad.ir
    آقای صفایی کسی است که رهبری معتقد است هنوز جامعه از لحاظ فکری آمادگی پذیرش حرف های او را ندارند و باید پنجاه سال آینده آن را روکرد.
    اشخاصی مثل آیت الله مطهری و ... در مقابل اندیشه محتوایی و قالب دار ایشان قابل قیاس نیست.
    پاسخ:
    ممنونم واقعا صحبت هاشون خیلی خوب بود. ممنونم
    سلام دخترم ! درسته که امام علی  در نهج البلاغه میگند تا وقتی در حال نماز هستی گناهانت مثه برگ درخت میریزه  و یا خدا فرموده اگه از گناهان کبیره و بزرگ دوری بکنید  گناهان دیگه رو میبخشم ولی شب قدر اهداف زیر  رو  پیگیری میکنیم : 
    یک ۰ تجلیل از سالگرد نزول قرآن ۰ که تجلیل از موضوعات مهم به انسان عظمت میده و انسان را ارتقا معنوی میده ۰ 
    دو ۰ تجلیل از امام علی ۰ 
    سه ۰ آشتی جدی تر  با خدا ۰ 
    چهار ۰ تقویت اراده با یه جمع خوبان ۰ 
    پنج ۰ اصلاح روحیاتی که گناه را تولید میکنه ۰
    شش ۰ دخالت در سرنوشت یک ساله پیش رو ۰ 
    هفت ۰ قرار با خدا  برای دریافت هدایایی که فرموده بیایید تو تو جمع تا بهتون بدم ۰ 
    هشت ۰ تجلیل از امام زمان که ایشون میزبان فرشته ها هستند ۰ 
    نه ۰ تجلیل از تمام فرشته ها که به زمین میاند ۰ 
    پس لازمه بریم ۰
    پاسخ:
    سلام پدرجانممم

    ممنونم از فرمایشاتتون واقعا جالب بود
    سلام
    این نهایت خود خواهیست که یک سال تمام
    گناه کنیم ب اکتفا به جمله ی خدا بنده هاش رو دوست داره
    در این سه شب توقع بخشش داشته باشیم
    مااشتباه فهمیدیم
    مگه میشه یکسال تمام مثلاحق مردمو بخوری وسه شبه بخشیده بشی
    امکان نداره
    مامشکلمون اینه که درک درستی از اسلام واقعیمون نداریم
    اسلام رو برای مابد تعریف کردن
    کسایی برای رسیدن به منافع شخصی خودشون اسلام رو تحریف کردن وبه خورد ما دادن
    خدا نگذره ازشون که زندگی مردم رو خلاصه کردن در ...
    یاعلی
    پاسخ:
    منظورتون رو متوجه نشدم. یعنی با شب قدر موافقید یا مخالف؟
    سلام
    بحث در این مورد زیاده و اینجا امکان پرداختن بهش نیست

    اما اولا برمیگرده به اعتقاد دینی و حکمت و صلاح خداوند که شما هیچوقت نمیتونید بپرسید چرا خدا اینطوری انجام داد چون خداوند صلاح ما رو بهتر میدونه
    دوما کی میگه اون امام به ما لطف نمیکنه و یا نمیشه باهاش بود و از حضورش بهره برد؟؟؟
    باید دل و پاک کرد و اونوقت میبینید که ... همونطور که خیلی بزرگان از محضرشون بهره بردن
    سوما موضوع رجعت از اعتقادات اصلی شیعه مطرح میشه
    یعنی زمان حضور خوبهای خوبها و بدها بدهای عالم بر میگردن و خوبها در رکاب مولا و بدها به جزای ظلمشون میرسن ...

    حرف زیاده
    دعامون کنید
    پاسخ:
    بله درسته ولی خب کاش بیشتر توضیح میدادید
  • مدافعان حرم
  • پایگاه رسمی مدافعان حرم http://www.modafeon.blog.ir
    ما را با درج لینک در وبگاه خود حمایت نمائید
    یاعلی
    سلام دخترم   ما محبت خدا را  هم از راه دل درک میکنیم و هم عقل .از طریق عقل  به این شکل که او خالق ما است و خالق مخلوق خودش رو دوس داره  همون طور که ما دست ساخته خودمون رو دوس داریم و دوم اینکه این همه نعمت های گسترده برامون بوجود اورده  و اما از طریق دل کافی است که ذره ای با خدا همنشین بشیم     او فرموده  که من همنشین با کسی هستم با من انس بگیره     این را باید تجربه کرد .      جواب ها ادامه داره
    مخالف نیستم ابدا
    ولی این حاشیه پردازی های زیادی رو هم نمی پسندم
    ترجیح میدم تو تنهایی باخدای خودم راز ونیاز کنم تااینکه برم توی جمع وجلوی دیگران اشک بریزم...
    پاسخ:
    یکی تو تنهایی حسش بیشتره. یکی تو جمع میتونه

    مربوط میشه به سلایق مختلف

    ولی خیلی وقتا وقتی تو جمعیت هستیم بیشتر خدا میبخشه به احترام خوب های تو اون جمع
  • نجمه خانم
  • سلام 
    من خودم پاراگراف دوم جنابعایم 
    جوابی هم ندارم
    ...
    همین

    پاسخ:
    سلام
     پس هم دغدغه ایم
  • نشانه گمنام
  • سلام و عرض ادب دوست خووووبم
    شاید این دغدغه شما رو خیلیا داشته باشن
    ولی اینو بدون اماممون محبت و علاقش به هممون هست برا هممون دعا می کنه چرا که اگر دعاهای امام نبود شاید وضعیتمون بدتر میشد
    میدونی شبای قدر یه آرامش خاصی به من میده یه آرامشی که تو هیچ شبی ندارم همه ی روزا و شبای خدا خووووبه
    فقط کافیه هی نگیم که من این طوریم من اون طوریم خدا نمنو نمی بخشه خداااا خیلی بزرگه
    هر زمانی فرصتیست تا بیشتر به خدا نزدیک بشیم شبای قدر و ماه رمضون هم یکی از اون فرصتهاست
    نمیدونم شاید نتونستم اون طور که بادی جوابتون رو بدم
    ولی  انا یمانی خیلی خوب و دقیق پاسخ گفتن
    موفق باشین وسرفراز
    یا علی االتماس دعای فرج
    پاسخ:
    سلام عزیزم

    ممنونمم از جوابه خوبت '

    برامون حسابی دعا کنید
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    آدم درد رو هم نمی بینه
    یعنی وجود نداره توی بدن ؟
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    بله
    ولی چرا این تبعیض در زمان ماست؟
    سلام علیک دخترم ! نماز و روزهاتون قبول باشه ! 
    سوالات را با دقت خوندم ۰ لازمه که چندتا مطلب بگم تا جوابها روشن بشه : 
    یک ۰ انسان یه حواس پنجگانه داره و یه احساس درونی و شهود ۰ حواس پنجگانه پدیده های خاصی میفهمه مثل اونچه میدونید ۰ 
    و اما احساس درونی مثل اینکه احساس درد میکنید ۰ در اینجا هیچ حسی از حواس ۵ گانه فعال نیست ولی شما یقین دارید که درد دارید ۰ 
    درک خدا و امام زمان از نوع دومه یعنی اول با عقل خوب فکر میکنی و بعد دل کم کم درگیر میشه و میتونه تا یقین پیش بره ۰در قرآن در توصیف تقواپیشگان اومده که به غیب ایمان دارند ۰ با ایمان  احساس امن به بشر دست میده و آرام میشه ۰ 
    دو ۰ امام عصر مثل خورشید پشت ابره که به برکت او روز و روشنایی و حرارت هست ولی دیده نمیشه ۰ واسطه حیات موجوداته و به همه به اشکال مختلف الهام میکنند بخصوص پاک تر ها ۰
    سه ۰ اعتقادات ما چند نوعه : مستقیما عقل دخالت میکنه و ما بعد از اون حرف شرع و دین خدا را میشنویم ۰  ولی گاهی یه اعتقاد  را به اعتقاد دیگه تکیه میزنیم ۰ مثلا اول با دلیل عقل درک میکنیم که خدا باید وجود داشته باشه و بعد حرف این دین را میشنویم و به اون اعتقاد برگفته از شرع تکیه میکنیم ۰ مثلا از راه عقل میفهمیم که قرآن معجزه است و بعد حرف های داخل قرآن را میپذیریم ۰ 
    چهار ۰ خداوند به تمام انسانها آمادگی داده است تا در برابر  ذات پاک و انسان پاک مهر و علاقه بورزد ۰ منتها برخی از این علاقه سو پنج استفاده میکنند و ولخرخی میکنند و پخش و پلا ۰ پس علاقه به امام زمان در همه آدم های خوب نهفته است ۰ 
    پنج ۰ متقابلا امام زمان نماینده خداست و همون محبت که خدا به بنده ها داره به ما دارند و در یه حدیث فرمودند ما از شما غافل نیستیم و کارها و رنجهای شما را خبر داریم ۰ فقط کافی است با زلالی و اعتقاد او را دعوت کنیم تا اثرش را تو حل شدن مشکلات ببینیم ۰ 
    شش ۰ آری به کسی باید امید داشت که دوستت داشته باشی و دوستش داشته باشید ۰ دوست داشتن با حفظ پاکی پدید میاد ۰ خودش دست شما نیست ولی شالوده اش دست شما است ۰ 
    تا اینجا نصف جواب ها را دادم ۰ در اولین فرصت بقیه را جواب میدم ۰ ان ش  حتما بخونید
  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • عیدتون مبارک
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام عید شمام مبارک
    سلام
    پاسخ:
    سلام
     این حرفا رو از شما توقع نداشتم خانم رهبر مخصوصا که میدونم دختره ساده ای نیستید!
    فقط اینو بگم صباح و شام برای شیعیان اشک میریزند..
    امیدوارم ی جایی چشم باز نکنیم و ببینیم سالها مای بچه شیعه, هیئتی..امام حسینی,ظهور رو عقب انداختیم..
     من توصیه میکنم سخنرانی های اقوی رائقی پور پیرامون بحث مهدویت و امام زمان رو ببینید..به تمام سوالات و شبهاتتون پاسخ داده میشه
    در پناه حق


    پاسخ:
    ممنونم از لطفتون
  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • سلام
    انتظار منتشر شد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی