گفت قصد جنگ ندارم ، فقط آب
باور ندارید ؟ این دو دست باشد پیش شما ، فقط آب
تیرهایتان به روی دیده ، فقط آب
و بعد صدای حسین بلند شد ، فقط آه
گفت قصد جنگ ندارم ، فقط آب
باور ندارید ؟ این دو دست باشد پیش شما ، فقط آب
تیرهایتان به روی دیده ، فقط آب
و بعد صدای حسین بلند شد ، فقط آه
دپسردم. خیلی خیلی. امشب توحسرت یه جا روضه سوختم. اما هر چی لیاقت داره دیگه
واسه همین دلو دماغه نوشتن ندارم تنها خبر اینکه 11 آبان تولدم بود
التماسه دعا دارم . توروخدا فراموشم نکنید. تو این حالو احوالم
دوستان الان با زهرا اومدیم نظرارو تایید کردیم. الان زنگ خورد نشد بقیشو تایید کنم. ایشالا بعدا. شرمندم
خب به سلامتی نبرد خاموش و روشن کردن کولر تموم شد
به زودی شاهد ماراتن کم و زیاد کردن بخاری هستیم
پیشاپیش مصیبت وارده رو تسلیت میگم :-/
دقــــــــــــت کردین اگه آه و نفرینـــای دانــــش آموزا در مورد
معلـــــما مستجاب میشــــد تا الان نبایــــد حتی یه معلــــــم روی
کـــــره ی خاکی زنده بود....
هـــــــی یــــــو!!!!!!! نمیبـــــینم لایکــــــــــــــتو!!!!!!!!
ز
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید............